آیه 15 سوره حدید

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَالْيَوْمَ لَا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ مَأْوَاكُمُ النَّارُ ۖ هِيَ مَوْلَاكُمْ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ

مشاهده آیه در سوره


<<14 آیه 15 سوره حدید 16>>
سوره : سوره حدید (57)
جزء : 27
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

پس امروز (بر نجات هیچ یک) از شما منافقان و کافران فدیه و عوض نپذیرند، همه منزلگاهتان آتش دوزخ است و آن آتش شما را سزاوارتر است و بسیار به بد منزلی باز می‌گردید.

پس امروز از شما و از کافران فدیه و عوضی [در برابر نجات از عذاب] دریافت نخواهد شد، جایگاهتان آتش است، [و] همان سرپرست و یار شماست و بد بازگشت گاهی است.

پس امروز نه از شما و نه از كسانى كه كافر شده‌اند عوضى پذيرفته نمى‌شود: جايگاهتان آتش است؛ آن سزاوار شماست و چه بد سرانجامى است.»

و امروز نه از شما فديه‌اى پذيرند و نه از كافران. جايگاهتان آتش است. آتش سزاوار شماست. و بد سرانجامى است.

پس امروز نه از شما فدیه‌ای پذیرفته می‌شود، و نه از کافران؛ و جایگاهتان آتش است و همان سرپرستتان می‌باشد؛ و چه بد جایگاهی است!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

So today no ransom shall be taken from you or the faithless. The Fire will be your abode: it is your [ultimate] refuge and an evil destination.’

So today ransom shall not be accepted from you nor from those who disbelieved; your abode is the fire; it is your friend and evil is the resort.

So this day no ransom can be taken from you nor from those who disbelieved. Your home is the Fire; that is your patron, and a hapless journey's end.

"This Day shall no ransom be accepted of you, nor of those who rejected Allah." Your abode is the Fire: that is the proper place to claim you: and an evil refuge it is!"

معانی کلمات آیه

  • فديه: فدي، فديه، فداء: عوض. عوضى كه انسان از براى خود مى‌‏دهد.
  • مأوى: جايگاه. «اوي» نازل شدن، منضم شدن.
  • مولاكم: مولى: سرپرست. مالك عبد، رفيق، غلام. آن در آيه به معنى سرپرست يا سزاوار است.

[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَ لا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْواكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «15»

پس امروز، نه از شما (منافقان) و نه از كسانى كه كفر ورزيدند، بَدَل و بلاگردانى پذيرفته نمى‌شود. جايگاه شما آتش است. آتش، ياور و سزاوار شماست و بد سرانجامى است.

نکته ها

مراد از «مَوْلاكُمْ»، ناصر و ياور است و اين جمله نوعى طعنه به منافقان است. يعنى تنها راه نجات و ياور شما، آتش است كه درد شما را درمان مى‌كند. «1»

يكى از تفاوت‌هاى دنيا با آخرت، پذيرفته شدن فديه در دنيا و نپذيرفتن آن در آخرت است.

در قيامت، مجرم دوست دارد تمام نزديكانش از فرزند و دوست و برادر گرفته تا تمام مردم اهل زمين را به جاى خود فديه دهد، ولى پذيرفته نمى‌شود. «يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ يُنْجِيهِ كَلَّا إِنَّها لَظى‌» «2»

پیام ها

1- در قيامت، اسباب دنيوى كارساز نيست. «فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ»

2- منافق وكافر در دوزخ، همنشين يكديگرند. لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ‌ ... وَ لا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا

3- قيامت، براى مؤمن بشارت است. «بُشْراكُمُ الْيَوْمَ» ولى براى منافق و كافر، يأس و نااميدى. لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ ... مَأْواكُمُ النَّارُ

4- مولاى مؤمنان خداوند است، «نِعْمَ الْمَوْلى‌ وَ نِعْمَ النَّصِيرُ» «3» ولى منافقان و كافران مولايى جز آتش ندارند. «هِيَ مَوْلاكُمْ»

«1». تفسير الميزان.

«2». معارج، 15- 11.

«3». انفال، 40.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 469

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَ لا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْواكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «15»

فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ: پس امروز فراگرفته نشود، مِنْكُمْ فِدْيَةٌ: از شما اى منافقان چيزى كه فداى خود كنيد تا از عذاب برهيد، وَ لا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا: و نه از كسانى كه كافر شدند ظاهرا و باطنا، مَأْواكُمُ النَّارُ: جاى شما و ايشان آتش جهنم است، هِيَ مَوْلاكُمْ‌: اين آتش سزاوارتر است شما را، وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ:

«1» منهج الصادقين، جلد 9، صفحه 181.

جلد 13 - صفحه 28

و بد بازگشتنى است آتش جهنم.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ «11» يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى‌ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ بُشْراكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ «12» يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ «13» يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَلى‌ وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ «14» فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَ لا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْواكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «15»

ترجمه‌

كيست آنكه وام دهد بخدا و امى نيكو پس زياده گرداند آنرا براى او و براى او است مزدى پرفائده‌

روز كه ميبينى مردان مؤمن و زنان مؤمنه را كه بشتاب ميرود نورشان پيش روى ايشان و در جانب راستشان مژده شما را است امروز بهشتهائى كه جارى است در آنها نهرها جاودانيان در آنها اينست آن كاميابى بزرگ‌

روز كه ميگويند مردان منافق و زنان منافق بآنان كه ايمان آوردند منتظر شويد ما را تا بهره‌مند شويم از نور شما گفته شود برگرديد به پشت خود پس طلب كنيد نورى را پس كشيده شود ميانشان ديوار معظمى كه برايش در ميباشد و داخلش در آن رحمت است و خارجش در مقابل آن عذاب است‌

ندا كنند ايشانرا كه آيا نبوديم با شما گويند بلى ولى شما بهلاكت افكنديد خودتان را و منتظر بدى براى ما بوديد و شك آورديد و فريب داد شما را آرزوها تا آنكه آمد فرمان خدا و فريب داد شما را بخدا فريب دهنده‌

پس امروز گرفته نميشود از شما چيزى عوض جان و نه از آنان كه كافر شدند جاى شما آتش است و بد جاى بازگشتى است آن.

تفسير

قرض كه بفارسى آنرا وام گويند آنست كه كسى مال خود را بديگرى تمليك نمايد با اين قيد كه او عوض آن را يا زيادتر باو بعدا بپردازد خدا ميفرمايد كيست آن مرديكه قرض بدهد بخدا قرض خوبى پس خدا چندين‌

جلد 5 صفحه 144

برابر باو عوض عنايت فرمايد و چون خدا محتاج نيست كه براى خودش قرض بخواهد معلوم ميشود مراد انفاق در راه خدا است و خوبى قرض بآنست كه از مال حلال باشد و از عزيزتر و بهترين اموال باشد و در بهترين احوال كه جوانى و سلامتى است واقع شود و صرف نمايد در بهترين مصارف خير و بكسى اظهار ننمايد و ارائه ندهد آنرا و بنظرش نيآيد كه كار بزرگى كرده و بعدا منّت ننهد و آزارى نرساند بكسيكه چيزى داده و در آن انفاق جز رضاى خدا منظور و مقصودى اصلا و ضمنا و تبعا بهيچ وجه نداشته باشد و چون چنين باشد خداوند چندين برابر آن مال باو عوض عنايت خواهد فرمود از هفت تا هفتاد و هفتصد بحسب جهاتيكه ذكر شد و درجات معرفت و اخلاص نيّت و اجر گرامى و پرفائده و بزرگتر از همه بهشت جاويد است در روزى كه مى‌بينى تو اى پيغمبر مردان و زنان از اهل ايمان را كه ميتابد نورشان در مقابلشان كه راه بهشت است و از جانب دست راستشان كه نامه اعمالشان را بآنها ميدهند و گفته ميشود بشارت باد شما را امروز ببهشت كه نهرها در زير قصور و كنار اشجار آن روان است و هميشه در آن هستيد و آن بزرگترين نيل بمطلوب است در روز كه مردان و زنان اهل نفاق و دو روئى كه ظاهرا ميگويند ما مسلمانيم و باطنا از كافر بدترند باهل ايمان ميگويند صبر كنيد يا نظرى بما نمائيد كه در تاريكى هستيم و منتظر باشيد كه ما با شما بيائيم و از نور شما استفاده كنيم ايشان جواب ميدهند مراجعه بپشت سر خودتان بنمائيد و نور را از آنجا طلب نمائيد و مقصودشان عود بدنيا است و طعن بآنها كه اين نور از عمل صالح خالص توليد شده كه در دنيا بايد بجا آورد و شما نيآورديد و ديگر قابل تدارك نيست پس ناگهان ديوار عظيم البنيان بهشت مانند سور شهر نمايان گردد و حائل شود بين آن دو گروه و آن سور درى دارد يا درهائى كه اهل ايمان و عمل صالح داخل در درون آن ميشوند و آنجا محلّ رحمت و نعمت بى‌منتهاى الهى است كه بهشت است و بيرون سور كه اهل نفاق اقامت دارند در نزد آن و در مرئى و منظر آنان عذاب و آتش جهنم است و در آن حال بصداى بلند اهل نفاق ميخوانند اهل ايمان را و ميگويند آيا ما داخل در حزب شما نبوديم و با شما

جلد 5 صفحه 145

نماز نميخوانديم و روزه نميگرفتيم و حج بجا نميآورديم و آنان جواب گويند بلى ولى شما مبتلا نموديد و بهلاكت انداختيد خودتان را باضمار كفر و نفاق و شقاق و معاصى و انتظار داشتيد روز مصيبت و بلا را براى مسلمانان و در شك و شبهه بوديد از حق بودن دين اسلام تا فرمان قبض روح شما صادر شد و مغرور نمود شما را آرزوهائى از قبيل شكست خوردن مسلمانان و رفتن پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم از دنيا و رسيدن شما بسلطنت ظاهرى و فريب داد شما را شيطان بحلم و صبر و عفو خدا و امروز ديگر چاره از دست رفته حتى اگر مالى داشته باشيد و بخواهيد بدهيد كه جان خودتان را بآن بخريد از شما قبول نميشود و همچنين از آنانكه ظاهرا و باطنا كافر بودند قبول نميشود جايگاه شما آتش جهنّم است و آن اولى و احقّ از هر چيزى است بشما و بد جايگاه و محلّ بازگشتى است آن آتش براى اهلش و مستفاد از چند روايت معتبر آنست كه آيه اوّل در صله امام عليه السّلام نازل شده و راجع بپرداخت سهم امام عليه السّلام در زمان سلطان جائر است و آنكه خدا محتاج نيست كه از مردم قرض بخواهد هر حقّى كه خدا دارد آن مخصوص بولى او است كه امام است و قمّى ره نقل فرموده كه نور روز قيامت ميان مردم قسمت شود بحسب مراتب ايمانشان سهم منافق از آن در سر انگشت بزرگ پاى چپ آن است پس نگاه ميكند بنور خود پس ميگويد باهل ايمان بجاى خودتان بمانيد تا ما از نور شما مستفيد شويم پس اهل ايمان ميگويند رجوع بپشت سر خودتان نمائيد و كسب نور كنيد و آنها برميگردند پس سور ميان آنها كشيده ميشود و قسم بخدا يهود و نصارى را خدا اراده نفرموده و مقصود فقط اهل قبله ميباشند حقير عرض ميكنم كفّار كه اصلا نورى ندارند اين مختصر نور از همان ايمان ظاهرى توليد شده ولى چون بباطن سرايت ننموده نتيجه‌اش اين شده كه اهل ايمان را ديده‌اند و از آنها خواهش كرده و جواب ملامت‌آميز شنيده‌اند و مأيوس شده‌اند پس حال اينها بدتر از آنها است كه اهل ايمان را نديده‌اند و خواهشى نكرده‌اند و جواب شماتت‌آميزى نشنيده‌اند و از ابن عباس ره نقل شده كه مردم وقتى سر از قبرها بيرون ميآورند مخلوط بهم ميشوند پس اهل نفاق بنور اهل ايمان سير ميكنند و چون از

جلد 5 صفحه 146

يكديگر ممتاز شدند اهل نفاق در تاريكى باقى ميمانند و اين خواهش را مينمايند پس بمنافقين گفته ميشود برگرديد بمحشر آنجا كه نور قسمت ميشود و از آنجا نور طلب كنيد پس برميگردند و نورى نمى‌بينند و بنابراين خداوند خواسته در مقابل اعمال سخريّه آميز ريائى آنان در دنيا باين نحو آنها را سخريّه نمايد و اللّه اعلم بحقائق الامور.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَاليَوم‌َ لا يُؤخَذُ مِنكُم‌ فِديَةٌ وَ لا مِن‌َ الَّذِين‌َ كَفَرُوا مَأواكُم‌ُ النّارُ هِي‌َ مَولاكُم‌ وَ بِئس‌َ المَصِيرُ «15»

جلد 16 - صفحه 429

‌پس‌ امروز گرفته‌ نمي‌شود ‌از‌ ‌شما‌ فديه‌ ‌که‌ ديگري‌ ‌را‌ ‌به‌ جاي‌ ‌شما‌ عذاب‌ كنند ‌ يا ‌ عوضي‌ ‌از‌ ‌شما‌ بگيرند و نه‌ ‌از‌ ساير كفّار و مشركين‌ و ضالين‌ و مرتدين‌ و مبدعين‌ و منكرين‌ ضروريّات‌ دين‌ جايگاه‌ ‌شما‌ آتش‌ ‌است‌ آتش‌ سزاوارتر ‌است‌ ‌به‌ ‌شما‌ و بد باز گشتي‌ ‌است‌ آتش‌.

فَاليَوم‌َ لا يُؤخَذُ مِنكُم‌ فِديَةٌ و ‌لو‌ ‌بر‌ فرض‌ محال‌ جميع‌ ‌ما ‌في‌ الارض‌ ‌را‌ داشته‌ باشيد و انفاق‌ كنيد قبول‌ نمي‌شود چنانچه‌ مي‌فرمايد وَ الَّذِين‌َ لَم‌ يَستَجِيبُوا لَه‌ُ لَو أَن‌َّ لَهُم‌ ما فِي‌ الأَرض‌ِ جَمِيعاً وَ مِثلَه‌ُ مَعَه‌ُ لَافتَدَوا بِه‌ِ أُولئِك‌َ لَهُم‌ سُوءُ الحِساب‌ِ وَ مَأواهُم‌ جَهَنَّم‌ُ وَ بِئس‌َ المِهادُ رعد آيه 18 و نيز مي‌فرمايد وَ لَو أَن‌َّ لِلَّذِين‌َ ظَلَمُوا ما فِي‌ الأَرض‌ِ جَمِيعاً وَ مِثلَه‌ُ مَعَه‌ُ لَافتَدَوا بِه‌ِ مِن‌ سُوءِ العَذاب‌ِ يَوم‌َ القِيامَةِ زمر آيه 48 بلكه‌ ‌شما‌ ‌را‌ فداي‌ ديگران‌ قرار مي‌دهد زيرا ‌در‌ حديث‌ قدسي‌ ‌است‌ مي‌فرمايد:

و عزتي‌ و جلالي‌ ‌لا‌ يجوزني‌ ظلم‌ ظالم‌

‌از‌ ظالم‌ مطالبه‌ مي‌كند چيزي‌ ندارد ‌که‌ تدارك‌ ظلمش‌ شود ‌اگر‌ اعمال‌ صالحه‌ دارد ‌به‌ مظلوم‌ مي‌دهند و ‌اگر‌ ندارد سيّئات‌ مظلوم‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌او‌ حمل‌ مي‌كنند و ‌اگر‌ مظلوم‌ ‌هم‌ سيّئاتي‌ ندارد سيّئات‌ دوستان‌ و بستگان‌ مظلوم‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌او‌ بار مي‌كنند.

(اقول‌) ظلم‌هايي‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ منافقين‌ و اتباع‌ ‌آنها‌ ‌به‌ اهل‌ بيت‌ رسالت‌ و خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ كردند حسناتي‌ ندارند ‌که‌ ‌به‌ ‌آنها‌ دهند و ‌آنها‌ ‌هم‌ سيّئاتي‌ ندارند ‌که‌ ‌بر‌ اينها بار كنند لذا خطاب‌ مي‌شود چنانچه‌ ‌در‌ حديث‌ ‌است‌ ‌به‌ مظلومين‌ ‌که‌ گناهان‌ شيعيان‌ و دوستان‌ ‌خود‌ ‌را‌ بياوريد و ‌بر‌ اينها حمل‌ كنيد و گمان‌ نمي‌كنم‌ ‌که‌ ‌اگر‌ تمام‌ گناهان‌ تمام‌ شيعه‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ بار كنند باز ‌هم‌ تدارك‌ ظلم‌ ‌آنها‌ بشود.

وَ لا مِن‌َ الَّذِين‌َ كَفَرُوا تمام‌ اقسام‌ كفر ‌که‌ ‌در‌ ترجمه‌ اشاره‌ شد ‌آنها‌ ‌هم‌ ‌با‌ ‌شما‌ منافقين‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ حكم‌ شركت‌ دارند.

مَأواكُم‌ُ النّارُ جز آتش‌ جاي‌ ديگري‌ ‌براي‌ ‌شما‌ تعيين‌ نشده‌.

هِي‌َ مَولاكُم‌ ‌يعني‌ سزاوار ‌شما‌ و مسلط ‌بر‌ ‌شما‌ و همراه‌ ‌شما‌ همان‌ آتش‌ ‌است‌ وَ بِئس‌َ المَصِيرُ بد بازگشتي‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 15)- سر انجام مؤمنان در یک نتیجه‌گیری منافقان را مخاطب ساخته، می‌گویند: «پس امروز نه از شما فدیه‌ای پذیرفته می‌شود» که در برابر آن از عذاب الهی رهائی یابید (فَالْیَوْمَ لا یُؤْخَذُ مِنْکُمْ فِدْیَةٌ).

«و نه از کافران» (وَ لا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا).

و به این ترتیب کافران نیز سرنوشتی همچون منافقان دارند، و همگی در گرو گناهان و زشتیهای اعمال خویشند، و راه خلاصی ندارند.

سپس می‌افزایند: «جایگاهتان آتش است و همان سرپرستتان می‌باشد» (مَأْواکُمُ النَّارُ هِیَ مَوْلاکُمْ).

«و چه بد جایگاهی است»؟! (وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ).

معمولا انسانها برای نجات از چنگال مجازات و کیفر در دنیا یا متوسل به غرامت مالی می‌شوند، و یا از نیروی یاور و شفیعی کمک می‌طلبند، ولی در قیامت تمام اسباب و وسائل مادی که در این جهان برای رسیدن به مقاصد، معمول است از کار می‌افتد و پیوندها بریده می‌شود.

و به این ترتیب قرآن روشن می‌کند که تنها وسیله نجات در آن روز ایمان و عمل صالح است، حتی دایره شفاعت محدود به کسانی است که سهمی از این دو را داشته باشند نه آنها که پیوندهای خود را بکلی از خدا و اولیاء اللّه بریده‌اند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص20

منابع