آیه 153 سوره انعام

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَأَنَّ هَٰذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ۚ ذَٰلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<152 آیه 153 سوره انعام 154>>
سوره : سوره انعام (6)
جزء : 8
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و این است راه راست من، از آن پیروی کنید و از راههای دیگر که موجب تفرقه شما از راه اوست متابعت نکنید. این است سفارش خدا به شما، شاید پرهیزکار شوید.

و مسلماً این [برنامه های محکم و استوار و قوانین و مقرّرات حکیمانه] راه راست من است؛ بنابراین از آن پیروی کنید و از راه های دیگر پیروی مکنید که شما را از راه او پراکنده می کند؛ خدا این [گونه] به شما سفارش کرده تا پرهیزکار شوید.

و [بدانيد] اين است راه راست من؛ پس، از آن پيروى كنيد. و از راه‌ها[ى ديگر] كه شما را از راه وى پراكنده مى‌سازد پيروى مكنيد. اينهاست كه [خدا] شما را به آن سفارش كرده است، باشد كه به تقوا گراييد.

و اين است راه راست من. از آن پيروى كنيد و به راه‌هاى گوناگون مرويد كه شما را از راه خدا پراكنده مى‌سازد. اينهاست آنچه خدا شما را بدان سفارش مى‌كند، شايد پرهيزگار شويد.

این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید! و از راه‌های پراکنده (و انحرافی) پیروی نکنید، که شما را از طریق حق، دور می‌سازد! این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می‌کند، شاید پرهیزگاری پیشه کنید!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

‘This indeed is my straight path, so follow it, and do not follow [other] ways, for they will separate you from His way. This is what He enjoins upon you so that you may be Godwary.’

And (know) that this is My path, the right one therefore follow it, and follow not (other) ways, for they will lead you away from His way; this He has enjoined you with that you may guard (against evil).

And (He commandeth you, saying): This is My straight path, so follow it. Follow not other ways, lest ye be parted from His way. This hath He ordained for you, that ye may ward off (evil).

Verily, this is My way, leading straight: follow it: follow not (other) paths: they will scatter you about from His (great) path: thus doth He command you. that ye may be righteous.

معانی کلمات آیه

السبل: راه ها. مفرد آن سبيل است. مراد از آن، راههاى غير خدايى است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ «153»

جلد 2 - صفحه 585

و اين (دستورها) راه مستقيم من است. پس آن را پيروى كنيد و راههاى ديگر را پيروى نكنيد كه شما را از راه خداوند پراكنده كند. اين سفارش خداوند به شماست، باشد كه تقوا پيشه كنيد.

نکته ها

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله براى توضيح اين آيه از روش نمايشى استفاده كرده، با دست مبارك خود خط مستقيمى بر زمين كشيدند و فرمودند: اين راه مستقيم است كه يكى بيش نيست.

سپس خطوطى از راست و چپ آن خط ترسيم كرده و فرمودند: اينها راههايى است كه شيطان به آن دعوت مى‌كند. «1»

در پايان سه آيه‌ى اخير، سه تعبير مختلف آمده است:

در پايان آيه 151 كه نهى از شرك و قتل و فحشا است. «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» آمده است، يعنى زشتى اين امور با اندكى تعقّل و فكر، براى همه روشن مى‌شود.

در آيه‌ى 152 كه به حفظ مال يتيم و رعايت قسط و عدل و وفاى به عهد فرمان مى‌دهد، تعبير «لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» آمده، يعنى خوبى عدالت را فطرت و نهاد هركس مى‌پذيرد، تنها بايد تذكّر داد.

در اين آيه نيز كه پيروى از دستورهاى خداست، «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» آمده، يعنى تقوا همان گام نهادن در راه اطاعت و فرمان الهى است.

آنگونه كه «نور» يكى است و «ظلمات» متعدّد، راه مستقيم يكى است و راه‌هاى انحرافى متعدّد. ( «صراط» مفرد آمده ولى «سبل» جمع)

در روايات مى‌خوانيم كه مصداق عينى راه مستقيم، رسول خدا صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام از اهل‌بيت او هستند. «2»


«1». تفسير مراغى.

«2». تفسير نورالثقلين.

جلد 2 - صفحه 586

پیام ها

1- اساس همه اديان الهى، پيروى از راه خدا و دورى از راه ديگران است. صِراطِي‌ ... فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ‌

2- عمل به احكام الهى، سبب وحدت است و به سراغ احكام غير الهى رفتن، مايه‌ى تفرقه مى‌باشد. «صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ»

3- شايد بتوان با توجّه به پايان سه آيه‌ى اخير، چنين نتيجه گرفت كه مراحل رشد و كمال انسان عبارت است از: تعقّل، «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»، تذكّر، «لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» و تقوا. «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (153)

وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً: 1- آنچه مذكور شد در اين سوره از دلايل توحيد و اثبات نبوت و بيان شريعت و ذكر مكارم اخلاق، طريق من است در حالتى كه راه راست و ثابت مى‌باشد، چه آن مؤدى به ثواب و جنان است نه غير آن‌ فَاتَّبِعُوهُ‌: پس متابعت و پيروى كنيد اين راه را و عمل به آن نمائيد و اعتقاد كنيد صحت آن را و حلال دانيد حلال آن را و حرام دانيد حرام آن را وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ‌: متابعت مكنيد راههاى پراكنده و اديان مختلفه و طرق متفرقه را كه به شما ارائه دهند و معرى از حجت و برهانند و تقليد محض 2- متابعت نكنيد

«1» مجمع البيان ج 2 ص 352.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 409

طرق كفر و بدع و شبهات را 3- ابن عباس گفته‌ «1» متابعت نكنيد طريق يهوديت و نصرانيت و مجوسيت را. فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ‌: پس متفرق سازد آن طرق مختلفه شما را و دور سازد از راه حق كه آن اتباع وحى و اقتفاء برهان است‌ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ‌: اين اتباع را وصيت و امر فرموده حق تعالى به حفظ و عمل به آن‌ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ‌: براى اينكه بپرهيزيد از ضلالت و دورى از حق.

ابن مسعود نقل نمايد «2»: حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله خطى مستقيم براى ما كشيد و فرمود: «هذا صراط اللّه» بعد از آن از چپ و راست خطهائى بكشيد و فرمود «على كلّ سبيل منها شيطان» بر هر راهى از اين راههاى كج، شيطانى موكل است كه مى‌خواند مردم را به آن. پس آيه را تلاوت فرمود. محققان گفته‌اند كه صراط متعين نگردد الّا به بدايتى و نهايتى، و مؤمن داند بدايت همه از كيست، و نهايت همه به كيست. بنا به قولى‌ «3» آنچه ذكر شد در آيات سابقه از واجبات و محرمات، صراط من است، زيرا امتثال آنها مؤدى به ثواب و جنت مى‌باشد، پس طريق مستقيم و بازگشت همه از تابعين و منحرفين بسوى او خواهد بود. چنانچه فرمود «صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ». «4» در احتجاج- از حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله مروى است: اى گروه مردمان بدرستى كه خدا امر و نهى فرموده مرا، من هم امر كردم على عليه السّلام را و نهى نمودم او را، و او تعليم گرفت امر و نهى الهى را. پس گوش دهيد به امر على، و تسليم او شويد و اطاعت او نمائيد، تا هدايت بيابيد. و ترك كنيد آنچه على نهى مى‌كند تا در رشد و مراد او باشيد، و متفرق نكنند شما را به راههاى ديگر. اى گروه مردم، منم صراط مستقيم كه خدا شما را به متابعت آن امر فرموده، و بعد از من على عليه السّلام و اولاد او كه از صلب او هستند ائمه هدى، و هدايت مى‌نمايند خلق را به حق. و به مخالفت‌

«1» مجمع البيان ج 2 ص 384.

«2» تفسير الدّر المنثور، سيوطى، جلد 3، صفحه 56.

«3» مجمع البيان ج 2 ص 384.

«4» شورى، آيه 53.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 410

آنها عدول مى‌كنند از حق. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (153)

ترجمه‌

و آنكه اين راه من است كه راست است پس پيروى كنيد آنرا و پيروى مكنيد راهها را پس متفرق كند شما را از راه او اين است كه وصيّت كرد شما را به آن باشد كه شما پرهيزكار شويد.

تفسير

و براى آنكه آنچه در اين سوره از توحيد و نبوّت و احكام شرعيّه بيان شد راه مستقيم حق است متابعت نمائيد آنرا بنابر آنكه انّ مفتوحه باشد كه لام تعليل قبل‌

جلد 2 صفحه 399

از آن مقدر است وفاء در فاتّبعوه زائده است و بنابر آنكه مكسوره باشد حاجت بتقدير ندارد و ابتداء كلام است و فاء عاطفه است جمله را بر جمله در هر حال مراد واضح است كه امر بمتابعت حق و اجتماع بر ملت واحده و نهى از تفرق و اختلاف و انشعاب بشعب متعدده و اديان متباينه باطله است و آنكه وصيت الهى ثابت است بر ثبات و اتفاق بر حق و نتيجه پرهيزكارى از تفرق و ضلالت از راه راست حق است كه آن دين اسلام و طريقه اهل بيت كرام است و از ابن مسعود روايت شده استكه چون پيغمبر (ص) اين آيه را تلاوت فرمود خطّ مستقيمى بدست مبارك رسم فرمود پس از آن اشاره فرمود كه اين راه رشد و هدايت است آنگاه در طرف راست و چپ آنخط خطوط متعدده رسم فرمود پس اشاره كرد بآن خطوط و فرمود اينها سبل است كه بر هر يك از آنها شيطانى واقف است و مردم را بآن دعوت ميكند و نيز از آنحضرت روايت شده استكه من از خداوند مسئلت نمودم كه سبيل حق را براى على (ع) قرار دهد پس اجابت فرمود و در احتجاج در خطبه غدير از آنحضرت نقل نموده كه خداوند مرا امر و نهى فرمود و من على را امر و نهى كردم و او دانست امر و نهى را از پروردگارش پس شما بشنويد امر او را سلامت خواهيد بود و اطاعت كنيد او را هدايت خواهيد شد و قبول كنيد نهى او را برشد خواهيد رسيد و متابعت كنيد مراد او را و متفرق مشويد براههاى مختلف از راه او من راه مستقيمى هستم كه مأمور شديد شما بمتابعت آنراه و پس از من على است و پس از او اولاد من است از صلب او پيشوايانى كه هدايت ميكنند بحق و بآن عدول مينمايند از هر باطلى و عياشى ره از حضرت باقر (ع) روايت نموده استكه ببريد عجلى فرمود ميدانى مراد از صراط مستقيم را در اين آيه عرض كرد خير فرمود ولايت على (ع) و اوصياء او است فرمود ميدانى مراد از فاتّبعوه را عرض كرد خير فرمود يعنى على بن أبي طالب را فرمود ميدانى مراد از و لا تتبعوا السبل را عرض كرد خير فرمود ولايت فلان و فلان است و قسم ياد كرد فرمود ميدانى مراد از فتفرّق بكم عن سبيله را عرض كرد خير فرمود يعنى از سبيل على (ع) و معلوم است مراد آنستكه سبيل حق سبيل على و اولاد او است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ أَن‌َّ هذا صِراطِي‌ مُستَقِيماً فَاتَّبِعُوه‌ُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُل‌َ فَتَفَرَّق‌َ بِكُم‌ عَن‌ سَبِيلِه‌ِ ذلِكُم‌ وَصّاكُم‌ بِه‌ِ لَعَلَّكُم‌ تَتَّقُون‌َ (153)

و محققا همين‌ ‌است‌ صراط ‌من‌ ‌که‌ مستقيم‌ ‌است‌ ‌پس‌ متابعت‌ كنيد ‌او‌ ‌را‌ و متابعت‌ نكنيد راههاي‌ ديگر ‌را‌ ‌که‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌از‌ راه‌ ‌خدا‌ متفرق‌ ميكند و ‌هر‌ كدام‌ ‌را‌ بيك‌ وادي‌ هلاكت‌ مياندازد و اينست‌ وصاياي‌ الهي‌ ‌باشد‌ ‌که‌ بتقوي‌ عمل‌ كنيد وَ أَن‌َّ هذا صِراطِي‌ مُستَقِيماً ‌در‌ اخبار بسيار تفسير ‌شده‌ صراط مستقيم‌ بامير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ و ‌در‌ بعضي‌ بائمه‌ طاهرين‌ ‌عليهم‌ السّلام‌ و ‌در‌ بعضي‌ بقرآن‌ و ‌در‌ بعضي‌ بولايت‌ لكن‌ تمام‌ اينها بيان‌ مصاديق‌ ‌است‌ و آنچه‌ ‌از‌ جانب‌ الهي‌ دستور آيد صراط مستقيم‌ ‌است‌ متابعت‌ انبياء و ائمه‌ و قرآن‌ و قبول‌ ولايت‌ و اعتقاد بعقائد حقه‌ و تصديق‌ فرمايشات‌ ‌آنها‌ صراط مستقيم‌ ‌است‌ فَاتَّبِعُوه‌ُ بايد قدمي‌ ‌بر‌ خلاف‌ برنداريد وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُل‌َ ‌هر‌ طريقي‌ ‌که‌ ‌بر‌ خلاف‌ ديانت‌ ‌باشد‌ سبل‌ شيطان‌ و هواهاي‌ نفساني‌ و متابعت‌ اهل‌ شرك‌ و كفر و ضلالت‌ و بدعت‌ ‌است‌ نبايد متابعت‌ كرد فَتَفَرَّق‌َ بِكُم‌ عَن‌ سَبِيلِه‌ِ ‌هر‌ چه‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ سبل‌ بيشتر برود ‌از‌ صراط مستقيم‌ و سبيل‌ الهي‌ دورتر گردد و راه‌ حق‌ ‌را‌ گم‌ كند و بضلالت‌ و جهالت‌ و شقاوت‌ و عذاب‌ ابدي‌ دچار شود ذلِكُم‌ وَصّاكُم‌ بِه‌ِ لَعَلَّكُم‌ تَتَّقُون‌َ ‌در‌ ‌آيه‌ اولي‌ تعبير فرمود ‌به‌ تعقلون‌، ‌در‌ ثانيه‌ تذكرون‌، ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ تتقون‌ ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ امور مرتب‌ ‌است‌ اولين‌

جلد 7 - صفحه 246

مرتبه‌ تعقل‌ ‌است‌ ‌که‌ بفهمد و ادراك‌ كند و علم‌ و اعتقاد پيدا كند ‌پس‌ ‌از‌ تعقل‌ غفلت‌ ‌او‌ ‌را‌ نگيرد و نسيان‌ و فراموشي‌ عارض‌ نشود و دائما متذكر ‌باشد‌ و ‌در‌ مرتبه‌ سوم‌ ‌پس‌ ‌از‌ تذكر مخالفت‌ نكند ‌در‌ اتيان‌ بواجبات‌ و ترك‌ محرمات‌ ‌که‌ مرتبه‌ تقوي‌ ‌باشد‌

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 153)

دهم: «این راه مستقیم من، راه توحید، راه حق و عدالت، راه پاکی و تقواست، از آن پیروی کنید و هرگز در راه های انحرافی و پراکنده گام ننهید که شما را از راه خدا منحرف و پراکنده می کند و تخم نفاق و اختلاف را در میان شما می پاشد» (وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُستَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکم عَن سَبِیلِهِ).

و در پایان برای سومین بار تأکید می کند که: «اینها اموری است که خداوند به شما توصیه می کند تا پرهیزکار شوید» (ذلِکم وَصّاکم بِهِ لَعَلَّکم تَتَّقُونَ).

1- اهمیت نیکی به پدر و مادر؟

ذکر نیکی به پدر و مادر، بلافاصله بعد از مبارزه با شرک، و قبل از دستورهای مهمی همانند تحریم قتل نفس، و اجرای اصول عدالت، دلیل بر اهمیت فوق العاده حق پدر و مادر در دستورهای اسلامی است.

این موضوع وقتی روشنتر می شود که توجه کنیم به جای «تحریم آزار پدر و مادر» که هماهنگ با سایر تحریمهای این آیه است، موضوع احسان و نیکی کردن، ذکر شده است، یعنی نه تنها ایجاد ناراحتی برای آنها حرام است بلکه علاوه بر آن، احسان و نیکی در مورد آنان نیز لازم و ضروری است.

و جالبتر این که کلمه «احسان» را به وسیله «ب» متعدی ساخته و فرموده است «و بالوالدین احسانا» بنابراین، آیه تأکید می کند که موضوع نیکی به پدر و مادر را باید آنقدر اهمیت داد که شخصا و بدون واسطه به آن اقدام نمود.

2- قتل فرزندان به خاطر گرسنگی؟

از این آیات برمیآید که عربهای دوران جاهلی نه تنها دختران خویش را به خاطر تعصبهای غلط، زنده به گور می کردند، بلکه پسران را که سرمایه بزرگی در جامعه آن روز محسوب می شد، نیز از ترس فقر و تنگدستی به قتل می رسانیدند.

با نهایت تأسف این عمل جاهلی در عصر و زمان ما در شکل دیگری تکرار می شود، و به عنوان کمبود احتمالی مواد غذایی روی زمین، کودکان بی گناه در عالم جنین، از طریق «کورتاژ» به قتل می رسند.

گر چه امروز برای سقط جنین دلایل بی اساس دیگری نیز ذکر می کنند، ولی مسأله فقر و کمبود مواد غذایی یکی از دلایل عمده آن است.

اینها و مسائل دیگری شبیه به آن، نشان می دهد که عصر جاهلیت در زمان ما به شکل دیگری تکرار می شود و «جاهلیت قرن بیستم» حتی در جهاتی وحشتناکتر و گستردهتر از جاهلیت قبل از اسلام است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع