آیه 14 سوره مؤمنون

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ۚ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<13 آیه 14 سوره مؤمنون 15>>
سوره : سوره مؤمنون (23)
جزء : 18
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

آن‌گاه نطفه را علقه و علقه را گوشت پاره و باز آن گوشت را استخوان ساختیم و سپس بر استخوانها گوشت پوشانیدیم (و پیکری کامل کردیم) پس از آن (به دمیدن روح پاک مجرد) خلقتی دیگرش انشا نمودیم؛ آفرین بر (قدرت کامل) خدای که بهترین آفرینندگان است.

آن گاه آن نطفه را علقه گرداندیم، پس آن علقه را به صورت پاره گوشتی درآوردیم، پس آن پاره گوشت را استخوان هایی ساختیم و بر استخوان ها گوشت پوشاندیم، سپس او را با آفرینشی دیگر پدید آوردیم؛ پس همیشه سودمند و بابرکت است خدا که نیکوترین آفرینندگان است.

آنگاه نطفه را به صورت علقه درآورديم. پس آن علقه را [به صورت‌] مضغه گردانيديم، و آنگاه مضغه را استخوانهايى ساختيم، بعد استخوانها را با گوشتى پوشانيديم، آنگاه [جنين را در] آفرينشى ديگر پديد آورديم. آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است.

آنگاه از آن نطفه، لخته خونى آفريديم و از آن لخته خون، پاره‌گوشتى و از آن پاره‌گوشت، استخوانها آفريديم و استخوانها را به گوشت پوشانيديم؛ بار ديگر او را آفرينشى ديگر داديم. در خور تعظيم است خداوند، آن بهترين آفرينندگان.

سپس نطفه را بصورت علقه [= خون بسته‌]، و علقه را بصورت مضغه [= چیزی شبیه گوشت جویده شده‌]، و مضغه را بصورت استخوانهایی درآوردیم؛ و بر استخوانها گوشت پوشاندیم؛ سپس آن را آفرینش تازه‌ای دادیم؛ پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Then We created the drop of fluid as a clinging mass. Then We created the clinging mass as a fleshy tissue. Then We created the fleshy tissue as bones. Then We clothed the bones with flesh. Then We produced him as [yet] another creature. So blessed is Allah, the best of creators!

Then We made the seed a clot, then We made the clot a lump of flesh, then We made (in) the lump of flesh bones, then We clothed the bones with flesh, then We caused it to grow into another creation, so blessed be Allah, the best of the creators.

Then fashioned We the drop a clot, then fashioned We the clot a little lump, then fashioned We the little lump bones, then clothed the bones with flesh, and then produced it as another creation. So blessed be Allah, the Best of creators!

Then We made the sperm into a clot of congealed blood; then of that clot We made a (foetus) lump; then we made out of that lump bones and clothed the bones with flesh; then we developed out of it another creature. So blessed be Allah, the best to create!

معانی کلمات آیه

  • علقه: خون منعقد شده طبرسى فرموده: علقه خون منعقد شده است، جمع آن علق مى‏‌باشد ... و نيز علق به معنى زالو است.
  • مضغه: مضغ: جويدن. مضغه تكه گوشتى را گويند كه به اندازه يك دفعه جويدن است آن در آيه، حالت بعدى نطفه است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ «12» ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ «13»

و همانا ما انسان را از عصاره‌اى از گِل آفريديم. سپس او را به صورت نطفه در جايگاهى استوار قرار داديم.

وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ «12» ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ «13»

و همانا ما انسان را از عصاره‌اى از گِل آفريديم. سپس او را به صورت نطفه در جايگاهى استوار قرار داديم.

ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ «14»

سپس از نطفه، لخته خونى آفريديم، آن گاه لخته خون را پاره‌گوشتى ساختيم وپاره گوشت را به صورت استخوان‌هايى در آورديم، و استخوان‌ها را با گوشت پوشانديم، سپس آن را آفرينش تازه‌اى داديم، پس شايسته‌ى تكريم و تعظيم است خداوندى كه بهترين آفرينندگان است.

«1». آل عمران، 75.

جلد 6 - صفحه 87

نکته ها

كلمه‌ى‌ «سُلالَةٍ» به معناى عصاره و كلمه‌ «عَلَقَةً» به معناى خون غليظ وبسته شده و كلمه‌ «مُضْغَةً» به معناى پاره گوشت بدون استخوان است.

امام باقر عليه السلام فرمودند: مراد از «خَلْقاً آخَرَ» دميده شدن روح در بدن است. «1»

مراد از «أَحْسَنُ الْخالِقِينَ» به فرموده امام رضا عليه السلام آن است كه قدرت آفريدن را خدا به ديگران نيز داده، مثلًا حضرت عيسى از طرف خداوند مى‌آفريند. «2» «أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ» «3»

دلائل بهترين خالق بودن خداوند بسيار است از جمله:

الف: خالقيّت او دائمى است.

ب: محدوديّت به اشياى خاصّى ندارد.

ج: تنوّع در آن نامحدود است.

د: از ساده‌ترين چيز مهم‌ترين را مى‌سازد.

ه: مواد اوّليه‌اش از خودش مى‌باشد.

و: در ساختن تقليد نمى‌كند.

ز: پشيمانى و ترديد در او راه ندارد.

ح: بر اساس رحمت مى‌آفريند، و تمام ساخته‌هايش هدفدار است.

ط: ساخته او با نظام هستى هماهنگ است.

پیام ها

1- ياد گذشته‌ها و ضعف‌هاى انسان و توجّه به قدرت و لطف خداوند، زمينه‌اى است براى تقويت ايمان و عبادت بيشتر. «لَقَدْ خَلَقْنَا»

2- آفرينش انسان در چند مرحله انجام گرفته است. طِينٍ‌- نُطْفَةً- عَلَقَةً ...

3- با اين كه مادر انواع حركت‌ها را دارد، ولى رحم او براى فرزند، جايگاهى‌

«1». تفسير نورالثقلين.

«2». بحار، ج 4، ص 147.

«3». آل‌عمران، 49.

جلد 6 - صفحه 88

مطمئن است. «قَرارٍ مَكِينٍ»

4- تمام مراحل آفرينش، زير نظر خداوند است. «خَلَقْنَا- فَكَسَوْنَا- أَنْشَأْناهُ»

5- ارزش انسان به روح اوست. «خَلْقاً آخَرَ»

6- خودشناسى، مقدّمه‌ى خداشناسى است. «نُطْفَةً، عَلَقَةً، مُضْغَةً- فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ «14»

بعد مرتبه سوم را بيان فرمايد:

ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً: پس آفريديم نطفه را خون بسته، يعنى تحويل داديم نطفه را از صفات منى به صفات علقه، و شكى نيست ميان قطعه خون بسته و آب منى مباينت شديده مى‌باشد.

جلد 9 - صفحه 116

مرتبه چهارم: فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً: پس ايجاد نموديم آن خون بسته را قطعه گوشتى. تحويل صفاتى را به صفاتى، ايجاد و خلق ناميده، براى آنكه خداوند سبحان به قدرت كامله و حكمت شامله، فانى نمايد بعض اعراض آن را و ايجاد فرمايد بعض اعراض ديگر را.

مرتبه پنجم: فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً: پس ايجاد نموديم آن قطعه گوشت را بتدريج استخوانها، يعنى به قدرت كامله آن قطعه گوشت را گردانيديم استخوانها را گوشت مانند برهنه اى كه جامه در او پوشانند و هر مرتبه مدت بيست روز انجام پذيرد از اول مرتبه كه نطفه در رحم قرار گيرد تا به مرتبه ششم رسد كه استخوانها گوشت پوشانيده شود، چهار ماه تمام گردد روح به امر الهى در آن دميده شود.

مرتبه هفتم: ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ: پس آفريديم او را خلقى ديگر كه مباين است با خلق اول بينونت كلى، زيرا اولين مرتبه آب گنديده نجس و بتدريج خداوند حكيم رسانيد او را در مرتبه آخر به حيوان ناطق و بينا و گويا و شنوا، و درآورد او را به هيكلى نيكو و هيئتى زيبا، و پوشانيد بر او لباس رعنا.

فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ‌: پس برتر و بالاتر است خداى بهترين آفرينندگان، و دائم ثابت است خير او. يا سزاوار تعظيم است، زيرا لايزال و قديم است.

نكته: ممكن است آيه شريفه «أفعل» وصفى باشد، يعنى خالق نيكو خدا باشد فقط. يا بر فرض وجود خالقى، خدا احسن الخالقين است.

تنبيه: اصل «خلق» در لغت به معنى تقدير و اندازه گرفتن باشد، لذا اندازه گيرنده و قالب ريزنده را خالق گويند. پس معنى آيه شريفه آنكه: متعالى است خدائى كه نيكوترين تمام خالقان و اندازه گيرندگان است، و تقديركننده حقيقى مختص است به ذات الهى فقط، زيرا بندگان چون احاطه علميه به حقايق اشياء ندارند، تقدير و اندازه آنها از تمام جهات كامل نباشد، هر چند ماهر و دانا باشند به خلاف ذات حكيم على الاطلاق كه تمامى موجودات را از ذره‌اى تا دره‌اى بر وفق حكمت و مصلحت تقدير و خلق فرموده و عقول از ادراك آن‌

جلد 9 - صفحه 117

عاجز و متحير است. نمونه آن خلق انسانى است بدين اطوار مختلفه و عجايبات كثيره. بنابراين خالق حقيقى، ذات يگانه خدا باشد، و استعمال خالق در بندگان به تقييد خواهد بود مثل خالق الاديم.

عرب گويد: «خلقت الاديم نعلا» مانند كلمه «رب» كه اطلاق حقيقى آن منحصر است به خداى تعالى، در بندگان استعمالش به تقييد باشد مثل «رب الدار».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ «12» ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ «13» ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ «14» ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُونَ «15» ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ تُبْعَثُونَ «16»

ترجمه‌

و بتحقيق آفريديم انسانرا از خلاصه‌ئى از گل‌

پس گردانيديم او را نطفه‌ئى در جايگاهى استوار

پس گردانديم آن نطفه را خونى بسته پس گردانديم آن بسته خون را پاره گوشتى پس گردانديم آن پاره گوشت را استخوانها پس پوشانيديم آن استخوانها را گوشتى پس آفريديم آنرا آفريدن ديگر پس برتر آمد خدا كه بهترين آفرينندگانست‌

پس همانا شما بعد از اين هر آينه مردگانيد

پس همانا شما روز قيامت برانگيخته ميشويد.

تفسير

- خداوند سبحان پس از بشارت اهل ايمان بنعيم جاودان در آيات سابقه بيان قدرت كامله خود را در خلقت ايشان فرموده باين تقريب كه بحقيقت و راستى خلق نموديم ما آدمى را از خلاصه و صفوه كشيده شده از گل چنانچه قمّى ره نقل نموده كه فرمود سلاله صفوه از خوردنى و آشاميدنى است كه نطفه ميشود و نطفه اصل آن سلاله است و سلاله صفوه خوردنى و آشاميدنى است و خوردنى از اصل گل است و اين معناى قول خداوند تعالى است كه فرموده من سلالة من طين و بعضى گفته‌اند مراد از انسان آدم ابو البشر است و ضمير در ثمّ جعلناه راجع بنسل او است و او مخلوق از سلاله طين بوده و بعضى گفته‌اند مراد از طين او است كه از گل خلق شده و منى سلاله و كشيده شده از او است كه مبدء خلق آدميزاد است و معلوم است كه منقول قمّى ره و قول امام امام اقوال است كه بدون تقدير و تكلّف است و پس از بيان مبدء خلقت بنى آدم براى بيان احوال طاريه بر آن بر سبيل اختصار فرموده پس گردانديم او را بعد از تحوّلات زيادى نطفه‌ئى و جاى داديم آنرا در جايگاه محكم پا بر جائى تا متمكّن و جاى گير باشد در آن كه رحم است و مهيّا شده براى قبول و پرورش نطفه و قمى ره نقل نموده كه فرمود يعنى در انثيين پس‌

جلد 3 صفحه 632

در رحم و پس از آن آفريديم و پديد آورديم نطفه را بصورت علقه پس گردانديم علقه را مضغه و آنرا استخوانها و پوشانيديم استخوانها را بگوشت و بيان الفاظ و مدت اين تحوّلات در اوائل سوره حج ذكر شد و ضمير در جعلناه يا راجع است بانسان باعتبار آنكه مقصود بيان پيدايش او است يا راجع بسلاله باعتبار آنكه مسلول يا ماء است كه گفته‌اند و بنظر حقير محتمل است راجع بطين باشد كه اقرب است و اينكه از تحوّل آن بنطفه تعبير بجعلنا فرموده و از ساير تحوّلات بخلقنا براى آنستكه آن يك تحوّل محسوس مشاهدى نيست كه مناسب با پديد آوردن باشد بخلاف ساير تحوّلات كه پديدار و مناسب با خلقنا است كه بمعناى پديد آوردن است و باعتبار متضمّن بودن آن معناى گرداندن را متعدى بد و مفعول شده و چون عظم اسم جنس است و واحد و كثير در آن يكسان بجاى عظام در هر دو جا عظم نيز قرائت شده پس خداوند كه كبريائى سزاوار او است بخود باليد و فرمود پس ايجاد و خلق فرموديم آنرا يك نوع خلق ديگرى كه بكلّى مباين بود با خلق اوّل لذا قمّى ره فرموده از قول امام عليه السّلام كه آن نفخ روح است در او پس بهتر و برتر و بالاتر آمد و مستحق تعظيم و ثنا شد آنخداوندى كه بهترين آفرينندگان است آفرين بر آن صانع قديرى كه از هر يك از اجزاء عالم كبير نمونه‌ئى در جسمى صغير قرار داد و آنرا مظهر اسماء و صفات خود فرمود كه اشرف موجودات و خلاصه كائنات و انبياء عظام و اوصياء كرام از آن نوع بوجود آمدند و عالم را زينت دادند و در توحيد از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه باين آيه و غير آن استدلال فرمود بر جواز اطلاق خالق بر غير خدا و تمام افراد اين موجود عجيب و صنع غريب براى حكم و مصالحى مسلّما خواهند مرد و روز قيامت براى وصول بپاداش اعمالشان دو مرتبه زنده و برانگيخته خواهند شد و منافات ندارد با آنكه در قبر يا در رجعت يا باعجاز انبياء و اوليا و خواست خدا در اين عالم هم زنده شوند چون اثبات شى‌ء نفى ما عدا نميكند.

جلد 3 صفحه 633

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ثُم‌َّ خَلَقنَا النُّطفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقنَا العَلَقَةَ مُضغَةً فَخَلَقنَا المُضغَةَ عِظاماً فَكَسَونَا العِظام‌َ لَحماً ثُم‌َّ أَنشَأناه‌ُ خَلقاً آخَرَ فَتَبارَك‌َ اللّه‌ُ أَحسَن‌ُ الخالِقِين‌َ «14»

سپس‌ خلق‌ فرموديم‌ نطفه‌ ‌را‌ علقه‌ خون‌ بسته‌، ‌پس‌ خلق‌ كرديم‌ علقه‌ ‌را‌ مضغه‌ مثل‌ غذاي‌ جويده‌ ‌که‌ مراتبي‌ ‌از‌ هزم‌ ‌را‌ طي‌ كرده‌ ‌باشد‌، ‌پس‌ خلق‌ نموديم‌ مضغه‌ ‌را‌ عظام‌ استخوان‌ ‌که‌ ‌به‌ منزله‌ ستون‌ بدن‌ ‌باشد‌، ‌پس‌ پوشانيديم‌ عظام‌ ‌را‌ لحم‌ گوشت‌ ‌که‌ ‌بر‌ اطراف‌ عظام‌ روئيده‌ شود و بدن‌ تام‌ و تمام‌ شود ‌از‌ اجزاء خارجيه‌ ظاهريه‌

جلد 13 - صفحه 368

و داخليه‌ و باطنيه‌ ‌که‌ ‌از‌ سر ‌تا‌ پا تمام‌ شود مثل‌ جسم‌ بي‌روح‌، ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ انشاء فرموديم‌ انسان‌ ‌را‌ خلق‌ ديگري‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ مواد جسماني‌ خارج‌ ‌است‌ و ‌از‌ عالم‌ روحاني‌ باو روح‌ افاضه‌ نموديم‌! ‌پس‌ بسيار ‌است‌ بركات‌ الهيه‌ ‌که‌ انسان‌ ‌را‌ بهترين‌ مخلوقات‌ قرار داد و خداوند بهترين‌ خلق‌ كننده‌گان‌ ‌است‌.

(ثُم‌َّ خَلَقنَا النُّطفَةَ عَلَقَةً) مراحلي‌ ‌را‌ طي‌ كرد ‌تا‌ نطفه‌ مبدل‌ بخون‌ بسته‌ شد ماده‌ همان‌ ماده‌ ‌است‌ صورت‌ تغيير كرد ‌که‌ جسم‌ ‌را‌ گفتند مركب‌ ‌از‌ ماده‌ و صورت‌ ‌است‌، و صورت‌ سه‌ قسم‌ داريم‌، صورت‌ جنسيه‌ ‌که‌ تمام‌ اجسام‌ دارند جمادي‌ و نباتي‌ و حيواني‌، و صورت‌ نوعيه‌ ‌که‌ ‌در‌ انواع‌ جمادات‌ و نباتات‌ و حيوانات‌ موجود ‌است‌، ‌در‌ جمادات‌ مثل‌ جواهرات‌ و فلزّات‌ و احجار و غيرها، و ‌در‌ نباتات‌ مثل‌ انواع‌ حبوبات‌ و اثمار و اشجار و خضرويات‌، و ‌در‌ حيوانات‌ مثل‌ انواع‌ حيوانات‌ ‌از‌ طيور و وحوش‌ و سباع‌ و بهائم‌ و حشرات‌ ‌که‌ يك‌ نوع‌ ‌آن‌ انسان‌ ‌است‌ و ديگر صورت‌ شخصيه‌ ‌که‌ مختص‌ ‌بر‌ فرد ‌از‌ ‌هر‌ نوع‌ ‌است‌ و افراد ‌را‌ ‌از‌ يكديگر متمايز ميكند (فَخَلَقنَا العَلَقَةَ مُضغَةً) صورت‌ نوعيه‌ خون‌ مبدل‌ شد ‌به‌ صورت‌ مضغه‌ (فَخَلَقنَا المُضغَةَ عِظاماً) صورت‌ مضغه‌ مبدل‌ ‌به‌ صورت‌ عظم‌ شد لكن‌ صورت‌ عظمي‌ ديگر تغيير نكرد، بلكه‌ رشد پيدا مي‌كند، عطف‌ ‌آن‌ ‌را‌ تغيير داد و فرمود:

(فَكَسَونَا العِظام‌َ لَحماً) ‌تا‌ اينجا راجع‌ بسلاله طين‌ ‌بود‌ ‌به‌ حفظ ماده‌ و تبديل‌ صور جنسيه‌ و نوعيه‌ و شخصيه‌ لكن‌ قدرت‌ كامله‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ مي‌فرمايد:

(ثُم‌َّ أَنشَأناه‌ُ خَلقاً آخَرَ) ‌که‌ ‌از‌ عالم‌ مجردات‌ ‌آن‌ روح‌ انساني‌ ‌که‌ نه‌ ماده‌ دارد و نه‌ صورت‌ و نه‌ مكان‌ دارد و نه‌ مناسبت‌ ‌با‌ عوالم‌ جسماني‌ خداوند چنان‌ علاقه ‌بين‌ ‌آن‌ و ‌بين‌ جسم‌ قرار داد ‌که‌ علاقه تدبيري‌ ‌است‌ ‌که‌ عقلاء ‌در‌ حيرت‌ هستند لذا مي‌فرمايد:

جلد 13 - صفحه 369

(فَتَبارَك‌َ اللّه‌ُ أَحسَن‌ُ الخالِقِين‌َ). (اشكال‌) خالقي‌ ‌غير‌ ‌از‌ خداوند نداريم‌ ‌که‌ ‌او‌ احسن‌ الخالقين‌ ‌باشد‌.

(جواب‌) گذشت‌ اولا معني‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند خلق‌ مي‌فرمايد ‌به‌ بهترين‌ خلق‌ ‌که‌ موافق‌ ‌با‌ حكمت‌ و صلاح‌ و ‌به‌ جا و نيكو ‌است‌ ‌که‌ ‌بر‌ فرض‌ ‌اگر‌ امر خلقت‌ بغير ‌او‌ واگذار ‌شده‌ ‌بود‌ باين‌ خوبي‌ نبود. بلكه‌ فاسد ‌بود‌ نظير آيه شريفه‌ (لَو كان‌َ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللّه‌ُ لَفَسَدَتا) انبياء آيه 22. و ثانيا‌-‌ ‌در‌ باب‌ خلقت‌ اشياء بسا مربوط بيك‌ مقدماتي‌ و معداتي‌ و اسبابي‌ ‌است‌ مثل‌ ‌اينکه‌ ‌که‌ ‌به‌ توسط باران‌ و و كشت‌ زارعين‌ و آبياري‌ و مغارست‌ ‌آنها‌ و تابش‌ خورشيد و هواي‌ مساعد و نحو اينها حاصل‌ بدست‌ مي‌آيد ‌ يا ‌ قبض‌ ارواح‌ و ‌ يا ‌ افاضه علم‌ ‌ يا ‌ نزول‌ وحي‌ ‌به‌ توسط ملائكه‌ ‌است‌ و هكذا، و اما ارتباط بروح‌ ملكوتي‌ ‌ يا ‌ جسم‌ ناسوتي‌ فقط باراده‌ ‌او‌ ‌است‌ بدون‌ مقدمات‌ و اسباب‌ و معدات‌ و ‌اينکه‌ روح‌ ‌غير‌ روح‌ حيواني‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌به‌ توسط بخار افاضه‌ ميشود.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 14)- بعد به مراحل شگفت آور و بهت آور سیر نطفه در رحم مادر و چهره‌های گوناگون خلقت که یکی بعد از دیگری در آن قرارگاه امن و دور از دست بشر ظاهر می‌شود اشاره کرده، می‌فرماید: «سپس نطفه را به صورت علقه [خون بسته]، و علقه را به صورت مضغه [چیزی شبیه گوشت جویده شده] و مضغه را به صورت استخوانهایی در آوردیم، و بر استخوانها گوشت پوشاندیم» (ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً).

جمله «فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً» یک معجزه علمی است که پرده از روی این مسأله که در آن روز برای هیچ کس روشن نبود بر می‌دارد، زیرا قرآن نمی‌گوید: ما مضغه را تبدیل به استخوان و گوشت کردیم، بلکه می‌گوید: ما مضغه را تبدیل به استخوان کردیم و بر استخوانها لباس گوشت پوشاندیم، اشاره به این که مضغه نخست تبدیل به استخوان می‌شود و بعد از آن گوشت روی آن را می‌پوشاند.

و در پایان آیه به آخرین مرحله که در واقع مهمترین مرحله آفرینش بشر است با یک تعبیر سر بسته و پر معنی اشاره کرده، می‌فرماید: «سپس ما آن را آفرینش

ج3، ص244

تازه‌ای دادیم» (ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ).

این همان مرحله‌ای است که جنین وارد حیات انسانی می‌شود، که در روایات اسلامی از آن تعبیر به مرحله «نفخ روح» (دمیدن روح در کالبد) شده، و اینجاست که انسان را از همه جهان ممتاز می‌سازد، و به او شایستگی خلافت خدا در زمین را می‌دهد.

«پس بزرگ و پر برکت است خدایی که بهترین آفرینندگان است» (فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ).

آفرین بر این قدرت نمایی بی‌نظیر که در ظلمتکده رحم این چنین تصویر بدیعی با این همه عجائب و شگفتیها، بر قطره آبی نقش می‌زند.

آفرین بر آن علم و حکمتی که این همه استعداد و لیاقت و شایستگی را در چنین موجود ناچیزی ایجاد می‌کند آفرین بر او و بر خلقت بی‌نظیرش.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج‏7، ص108

منابع