آیه 110 سوره مؤمنون

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّىٰ أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<109 آیه 110 سوره مؤمنون 111>>
سوره : سوره مؤمنون (23)
جزء : 18
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

در آن وقت (شما کافران) آن بندگان خاص مرا تمسخر می‌کردید تا آنجا که این سبب شد که مرا به کلی فراموش کردید و بر آن خداپرستان خنده و استهزاء می‌نمودید.

ولی شما آنان را به مسخره گرفتید، تا [دل مشغولی شما به مسخره آنان] یاد مرا از خاطرتان برد، و شما همواره به [ایمان، عمل و دعاهای] آنان می خندیدید!!

و شما آنان [=مؤمنان‌] را به ريشخند گرفتيد، تا [با اين كار] ياد مرا از خاطرتان بردند و شما بر آنان مى‌خنديديد.

و شما ريشخندشان مى‌كرديد، تا ياد مرا از خاطرتان بزدودند. و شما همچنان به آنها مى‌خنديديد.

امّا شما آنها را به باد مسخره گرفتید تا شما را از یاد من غافل کردند؛ و شما به آنان می‌خندیدید!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

But you took them by ridicule until they made you forget My remembrance, and you used to laugh at them.

But you took them for a mockery until they made you forget My remembrance and you used to laugh at them.

But ye chose them for a laughing-stock until they caused you to forget remembrance of Me, while ye laughed at them.

"But ye treated them with ridicule, so much so that (ridicule of) them made you forget My Message while ye were laughing at them!

معانی کلمات آیه

  • سخريا: سخر: مسخره كردن، تحقير كردن. سخرى (بكسر سين و ضمّ آن): مسخره شده و تحقير شده و نيز به معنى تسخير شده آيد.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي وَ كُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ «110»

(امّا) شما آنان را به مسخره گرفتيد تا آن كه (با اين كار) ياد مرا از خاطرتان بردند و شما به آنان مى‌خنديديد.

جلد 6 - صفحه 133

نکته ها

بين‌ «سِخْرِيًّا» و «سِخْرِيًّا» تفاوت بسيارى است. اگر در جامعه روابط انسان‌ها بر اساس همدلى، تعاون و خدمت باشد و همه‌ى افراد از هنر و ابتكار يكديگر بهره‌مند شوند، جامعه رشد مى‌يابد، تقويت مى‌شود و همه‌ى كارها سامان مى‌يابد كه آيه‌ى شريفه‌ى‌ «لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا» «1» اين پيام را دارد. امّا اگر روابط افراد بر اساس تحقير، تضعيف و دشنام و دلسردى باشد، چنين جامعه‌اى فراموشى خدا و سقوط را در پى خواهد داشت و آيه‌ى مورد بحث اين معنا را بازگو مى‌كند. «فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا»

اينكه مؤمنين وسيله‌ى غفلت كفّارقلمداد شده‌اند، «أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي» شايد به خاطر آن باشد كه اگر مؤمنين نبودند، حقيقت حقّ ستيزى آنان آشكار نمى‌شد. «2»

پیام ها

1- كيفر توهين كردن، توهين شدن است. (خداوند از مؤمنين حمايت مى‌كند و اهانت به آنان را پاسخ مى‌دهد) «فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا- اخْسَؤُا فِيها»

2- بى‌اعتنايى به مراسم دعا ونيايش بندگان خدا، بى اعتنايى خدا را به دنبال دارد.

«سِخْرِيًّا- وَ لا تُكَلِّمُونِ»

3- مؤمنين همواره در معرض تمسخر كفّار هستند. «وَ كُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ» 4- كيفر مسخره كردن مؤمنان، فراموش كردن ياد خداست. «أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي»

5- خنده‌ى تحقيرآميز از گناهان كبيره است. «3» «وَ كُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ» (حساب خنده‌هاى معمولى از خنده‌هاى مستكبرانه جداست)

«1». زخرف، 32.

«2». تفسير راهنما.

«3». هر گناهى كه وعده عذاب را بدنبال داشته باشد، از گناهان كبيره است و چون براى خنده‌تحقيرآميز به مؤمنين دوزخ مطرح است، پس گناه كبيره است.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌6، ص: 134

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي وَ كُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ (110)

فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا: پس فرا گرفتيد شما اى گروه كفار ايشان را مسخره، يعنى جماعتى از بندگان مرا كه داراى صفات مذكوره بودند سخريه و استهزاء مى‌كرديد. حَتَّى أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي‌: تا اينكه از فرط اشتغال به سخريه ايشان، فراموش ساخت شما را ياد كردن من. حاصل آنكه بقدرى در استهزاء به آنان مفرط بوديد كه به كلى ياد مرا از خاطر شما فراموش ساخت.

جلد 9 - صفحه 184

نكته: نسبت «انساء» را به مؤمنان مجاز در اسناد است، چون سخريه ايشان سبب فراموشى بود، لذا اسناد به آنها داده شد، اگرچه ايشان بجا نياوردند آن را.

وَ كُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ‌: و بوديد شما از اعمال ايشان، يعنى دعا و تضرع و عبادت كه مى‌كردند مى‌خنديديد از روى تكبر و تجبر خود، و تحقير و تذليل ايشان.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّهُ كانَ فَرِيقٌ مِنْ عِبادِي يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ (109) فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي وَ كُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ (110) إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِما صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ (111) قالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ (112) قالُوا لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَسْئَلِ الْعادِّينَ (113)

قالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً لَوْ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (114)

ترجمه‌

- همانا بودند گروهى از بندگان من كه ميگفتند پروردگارا گرويديم پس بيامرز ما را و ببخشاى ما را و توئى بهترين بخشايندگان‌

پس گرفتيد ايشانرا باستهزاء تا از ياد شما بردند ذكر مرا و بوديد كه به ايشان ميخنديديد

همانا من جزا دادم ايشانرا امروز بآنچه صبر كردند كه ايشانند

جلد 3 صفحه 658

بكام رسيدگان‌

گويد چند درنگ كرديد در زمين بشمار سالها

گويند درنگ كرديم روزى يا پاره‌ئى از روز پس بپرس از شمرندگان‌

گويد درنگ نكرديد مگر اندكى اگر شما باشيد كه بدانيد.

تفسير

- خداوند متعال جهت استحقاق كفّار عذاب را براى آنها بيان فرموده باين تقريب كه امر چنين است فرقه‌ئى از بندگان من بودند در دنيا كه ميگفتند پروردگارا ما ايمان آورديم بوحدانيّت تو و نبوّت پيغمبرت و آنكه آنچه او آورده از طرف تو حقّ و صدق است پس بيامرز ما را و رحم كن بر ما تو بهترين رحم كنندگانى و شما آنها را استهزاء و مسخره مينموديد تا اندازه‌اى كه استهزاء شما آنها را موجب آن شد كه بكلّى از ياد من غافل شديد و ميتوان گفت آنها شما را بفراموشى انداختند چون وسيله سرگرمى شما بودند و شما بآنها و اقوال و اعمالشان ميخنديديد منهم امروز كه روز جزا است جزاى ايشانرا دادم كه بهشت برين است براى صبرى كه در مقابل آزار و اذيتهاى شما نمودند و آنها بمراد خود رسيدند و كامياب شدند حال شما بگوئيد چند سال روى هم رفته زنده و مرده در زمين درنگ نموديد آنها براى طول مدّت عذاب و شدّت آن و حواس پرتى ميگويند يك روز يا پاره‌ئى از روز بعد متوجه ميشوند كه خيلى اشتباه كردند ميگويند يك روز يا پاره‌ئى از روز بعد متوجه ميشوند كه خيلى اشتباه كردند ميگويند ما ديگر حساب همه چيز از دستمان در رفته از ملائكه كه موكّل حفظ ايّام و ساعات عمر ما بودند و تمام اعمال و اقوال حتّى نفسهاى ما را نوشته‌اند بپرس و خدا ميفرمايد درنگ نكرديد مگر كمى و اگر ميدانستيد آن زندگانى كم چه عاقبت ممتدّ جانسوزى دارد آنمدّت كم را صرف در لهو و لعب و معصيت نمينموديد و فائده اين مقاولات در آندار سرزنش و ملامت كفّار و تكميل عذابشان بعتاب رب الارباب است و در اين دار نقل آن براى ما است كه موجب تنبّه و تذكّر شود و عاقبت خودمان را مانند آنها ننمائيم و بعضى بجاى قال در دو جا قل قرائت نموده‌اند و بنابراين نقل خطاب خدا بمالك دوزخ است چنانچه بنابر قرائت قال هم ممكن است نقل قول او باشد و بعضى انّهم بكسر قرائت نموده‌اند و بنابراين جمله مستقلّه است و بقرائت مشهوره تقدير لانّهم هم الفائزون است و محتمل است مفعول دوم جزيت باشد مانند و جزاهم بما صبروا جنّة و حريرا يعنى جزا دادم‌

جلد 3 صفحه 659

براى صبرشان فوز بجنّت را و عدد سنين تميز است براى كم استفهاميّه يعنى چه مقدار درنگ كرديد در زمين از حيث عدد سالها و بعضى گفته‌اند مقصود سؤال از زمان درنگ زندگى دنيا است نه مطلق درنگ كه بيان شد و آنكه آنها جواب دادند يكروز يا پاره‌ئى از روز براى آن بوده كه در دنيا خوش بودند و زمان خوشى كم بنظر ميآيد خصوصا اگر با ناخوشى مقابل شود و بعيد نيست و اللّه اعلم ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنَّه‌ُ كان‌َ فَرِيق‌ٌ مِن‌ عِبادِي‌ يَقُولُون‌َ رَبَّنا آمَنّا فَاغفِر لَنا وَ ارحَمنا وَ أَنت‌َ خَيرُ الرّاحِمِين‌َ (109) فَاتَّخَذتُمُوهُم‌ سِخرِيًّا حَتّي‌ أَنسَوكُم‌ ذِكرِي‌ وَ كُنتُم‌ مِنهُم‌ تَضحَكُون‌َ (110)

‌به‌ درستي‌ ‌که‌ چنين‌ ‌است‌ ‌که‌ بودند جماعتي‌ ‌از‌ بندگان‌ ‌من‌ ‌که‌ ميگفتند پروردگار ‌ما ايمان‌ آورديم‌ ‌ما ‌پس‌ مغفرت‌ ‌خود‌ ‌را‌ شامل‌ حال‌ ‌ما بگردان‌ و رحمت‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌بما‌ عنايت‌ فرما و تو بهترين‌ رحمت‌ كنندگاني‌ ‌پس‌ ‌شما‌ ‌آنها‌ ‌را‌ گرفتيد باستهزاء و سخريه‌ ‌تا‌ اندازه‌اي‌ ‌که‌ فراموش‌ كرديد ذكر مرا و بوديد ‌که‌ نسبت‌ بآنها مضحكه‌ ميكرديد و بآنها مي‌خنديديد.

(إِنَّه‌ُ كان‌َ فَرِيق‌ٌ مِن‌ عِبادِي‌) مؤمنين‌ ‌که‌ معتقد ‌به‌ جميع‌ عقايد حقه‌ بودند و عامل‌ باعمال‌ صالحه‌ و متقي‌ ‌از‌ معاصي‌ الهيّه‌.

(يَقُولُون‌َ رَبَّنا آمَنّا) ‌در‌ پيشگاه‌ احديت‌ اعتراف‌ ‌به‌ ايمان‌ و اطاعت‌ پروردگار داشتند.

(فَاغفِر لَنا وَ ارحَمنا) مغفرت‌ ‌از‌ معاصي‌ و رحمت‌ ‌به‌ مثوبات‌ الهي‌.

(وَ أَنت‌َ خَيرُ الرّاحِمِين‌َ) هستي‌ ‌که‌ فرمودي‌: (وَ رَحمَتِي‌ وَسِعَت‌ كُل‌َّ شَي‌ءٍ فَسَأَكتُبُها لِلَّذِين‌َ يَتَّقُون‌َ وَ يُؤتُون‌َ الزَّكاةَ وَ الَّذِين‌َ هُم‌ بِآياتِنا يُؤمِنُون‌َ) اعراف‌ آيه 155.

(فَاتَّخَذتُمُوهُم‌ سِخرِيًّا) ‌شما‌ ‌که‌ تكذيب‌ آيات‌ ‌ما ‌را‌ مي‌كرديد ‌آنها‌ ‌را‌ مسخره‌ مي‌كرديد. بعين‌ مثل‌ امروز ‌که‌ ‌اينکه‌ متجددين‌ اهل‌ عبادت‌ و نماز و مسجد

جلد 13 - صفحه 478

و قرآن‌ و ساير اعمال‌ صالحه‌ ‌را‌ مسخره‌ ميكنند و مصداق‌ اتم‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ هستند ‌که‌ ‌در‌ آتش‌ بآنها ميفرمايد:

(حَتّي‌ أَنسَوكُم‌ ذِكرِي‌) ديگر اسم‌ ‌خدا‌ و دين‌ و قرآن‌ و ساير امور دينيه‌ ‌از‌ ميانه ‌آنها‌ برداشته‌ ‌شده‌ و فراموش‌ كردند.

(وَ كُنتُم‌ مِنهُم‌ تَضحَكُون‌َ) ‌در‌ مجالس‌ نواي‌ ‌آنها‌ و تقليد ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ مي‌ آورديد و قاه‌ قاه‌ مي‌خنديديد، حال‌ مقام‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مشاهده‌ كنيد ‌که‌ ‌من‌ ‌با‌ ‌آنها‌ چه‌ معامله‌ مي‌كنم‌ و جاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ آتش‌ ‌به‌ بينيد، عزت‌ و احترام‌ ‌آنها‌ ‌را‌ و ذلت‌ و خفت‌ ‌خود‌ ‌را‌ نظر كنيد بهشت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ و جهنم‌ ‌خود‌ ‌را‌ مقايسه‌ كنيد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 110)- «اما شما آنها را به باد مسخره گرفتید (و آنقدر در این کار اصرار کردید) تا شما را از یاد من غافل کردند و شما به آنان می‌خندیدید» (فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیًّا حَتَّی أَنْسَوْکُمْ ذِکْرِی وَ کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج‏7، ص162

منابع