آیه 108 سوره بقره

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 108 بقره)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

أَمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَسْأَلُوا رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَىٰ مِنْ قَبْلُ ۗ وَمَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ

مشاهده آیه در سوره


<<107 آیه 108 سوره بقره 109>>
سوره : سوره بقره (2)
جزء : 1
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

آیا اراده آن دارید که شما نیز از پیغمبر خود در خواست کنید آنچه را که یهود در زمان گذشته از موسی خواستند؟ و هر که ایمان را مبدّل به کفر گرداند، بی‌شک راه راست را گم کرده است.

بلکه می خواهید از پیامبرتان [کارهای نامعقول و بیهوده] درخواست کنید، همان گونه که پیش از این از موسی درخواست شد؟ و کسی که کفر را به جای ایمان اختیار کند، تحقیقاً راه راست را گم کرده است.

آيا مى‌خواهيد از پيامبر خود همان را بخواهيد كه قبلا از موسى خواسته شد؟ و هر كس كفر را با ايمان عوض كند، مسلما از راه درست گمراه شده است.

آيا مى‌خواهيد از پيامبر خود چيزى بپرسيد، همچنان كه قوم موسى پيش از اين از موسى پرسيده بودند؟ آن كس كه كفر را به جاى ايمان برگزيند، چون كسى است كه راه راست را گم كرده باشد.

آیا می‌خواهید از پیامبر خود، همان تقاضای (نامعقولی را) بکنید که پیش از این، از موسی کردند؟! (و با این بهانه‌جویی‌ها، از ایمان آوردن سر باز زدند.) کسی که کفر را به جای ایمان بپذیرد، از راه مستقیم (عقل و فطرت) گمراه شده است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Would you question your Apostle as Moses was questioned formerly? Whoever changes faith for unfaith certainly strays from the right way.

Rather you wish to put questions to your Apostle, as Musa was questioned before; and whoever adopts unbelief instead of faith, he indeed has lost the right direction of the way.

Or would ye question your messenger as Moses was questioned aforetime? He who chooseth disbelief instead of faith, verily he hath gone astray from a plain road.

Would ye question your Messenger as Moses was questioned of old? but whoever changeth from Faith to Unbelief, Hath strayed without doubt from the even way.

معانی کلمات آیه

سواء: اصل آن به معنى برابرى است در معناى مساوى و وسط نيز به كار رود، مراد از آن در آيه وسط و يا به معنى مستوى و اضافه صفت به سوى موصوف است.[۱]

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]

شأن نزول:

«شیخ طوسی» گوید: درباره سبب نزول آيه اقوال مختلف ذكر شده است:

  1. حسن بصرى گويد: سؤال كننده مشركين عرب بودند كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم خواسته بودند كه خدا و فرشتگان را به آن‌ها بنماياند تا ايمان بياورند سپس اين آيه نازل گرديد.
  2. از ابن عباس روايت كنند: كه رافع بن خزيمة و وهب بن زيد به رسول خدا صلى الله عليه و آله گفتند: كتابى را از آسمان براى ما بياور كه آن را بخوانيم و چشمه هائى را براى ما بوجود بياور تا از تو پيروى كنيم سپس اين آيه نازل گرديد.[۳]
  3. مجاهد گويد: قريش از رسول خدا خواستند كه كوه صفا براى آن‌ها مبدل به طلا شود. پيامبر فرمود: ممكن است اين كار انجام شود ولى نظير مائده بنى‌اسرائيل و مائده قوم عيسى خواهد گرديد سپس از اين درخواست صرفنظر كردند و اين آيه نازل گرديد.[۴]
  4. سدى گويد: اعراب از رسول خدا صلى الله عليه و آله خواستند كه خدا را از براى آن‌ها بياورد تا او را ببينند، اين قول را بلخى و مغربى پسنديده اند.
  5. ابوعلى جبائى گويد: مشركين از پيامبر خواستند تا درختى از براى آن‌ها مهيا سازد تا خرماى خود را به آن آويزان نمايند و مانند ساير بت پرستان آن را مورد پرستش قرار بدهند چنان كه بنى‌اسرائيل از موسى خواسته بودند و گفتند از براى ما خدايان متعدد بساز هم چنانى كه ديگران دارند سپس اين آيه نازل گرديد[۵].[۶]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«108» أَمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَكُمْ كَما سُئِلَ مُوسى‌ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ‌

آيا بنا داريد از پيامبرتان سؤالات و درخواست‌هايى (نابجا) بكنيد، آنگونه كه پيش از اين، موسى (از طرف بنى‌اسرائيل) مورد سؤال قرار گرفت، و هر كس (با اين بهانه‌جويى‌ها از ايمان سرباز زند و) كفر را با ايمان مبادله كند، پس قطعاً از راه مستقيم گمراه شده است.

نکته ها

با توجّه به آيه و آنچه از شأن نزول‌ها برمى‌آيد، بعضى از پيامبر صلى الله عليه و آله تقاضاهاى نامربوط و غير منطقى داشتند، مثلًا تقاضا مى‌كردند براى ما نامه‌اى از سوى خداوند بياور! و يا نهرهايى را براى ما جارى ساز. و برخى ديگر همانند بنى‌اسرائيل مى‌گفتند: خداوند را آشكارا به ما نشان بده تا با چشم او را ببينيم و به او ايمان بياوريم!

جلد 1 - صفحه 179

آوردن معجزه و اتمام حجّت، براى صدق دعوت پيامبر لازم است، ولى انجام دادن هر درخواستى، طبق هوس و ميل هر فردى كه از راه مى‌رسد، درست نيست. يك مهندس يا نقاش براى اثبات مهارت خويش، چند نمونه كار ارائه مى‌دهد، ولى ضرورت ندارد براى هر كسى خانه‌اى بسازد يا تابلويى بكشد!

بازگويى مشكلات و تاريخ انبيا، براى دلدارى دادن به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله است، كه اگر افرادى از تو سؤال و درخواست نامعقول دارند، از انبياى پيشين نيز از همين قبيل درخواست‌ها مى‌كردند.

پیام ها

1- از سؤالات ودرخواست‌هاى بى‌جا بپرهيزيد كه گاهى زمينه‌ساز كفر است. «أَمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا ... وَ مَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ»

2- خطراتى كه پيروان ديگر اديان را تهديد كرده، مسلمانان را نيز تهديد مى‌كند.

«تَسْئَلُوا رَسُولَكُمْ كَما سُئِلَ مُوسى‌»

3- از عاقبت و سرانجام ديگران، عبرت بگيريد. «كَما سُئِلَ مُوسى‌»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَكُمْ كَما سُئِلَ مُوسى‌ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ (108)

أَمْ تُرِيدُونَ‌: يا دانسته‌ايد و مى‌خواهيد، أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَكُمْ‌: اينكه سؤال كنيد پيغمبر خود را كه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلم است معجزات دلخواهى، كَما سُئِلَ مُوسى‌ مِنْ قَبْلُ‌: همچنانكه سؤال كرده شد حضرت موسى عليه السلام پيش از اين. حاصل آنكه از اين پيغمبر موعود مى‌خواهيد سؤال كنيد آيات دلخواهى را، چنانچه از حضرت موسى عليه السلام طلب مى‌كردند پدران شما مانند آنكه گفتند هرگز به تو ايمان‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 227

نياوريم تا خدا را آشكار مشاهده كنيم، يا آنكه مى‌گفتند هرگز ايمان نياوريم تا نازل شود مكتوبى بر ما و بخوانيم آن را. مراد نهى ايشان است از معجزات دلبخواهى، و توصيه آنها به تفكر و تدبر در آيات بيّنه و معجزات ظاهره.

وَ مَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمانِ‌: و هر كه بدل كند كفر را به مقابل ايمان، و به سوء اختيار آن را قبول كند، فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ‌: پس بتحقيق گمراه گشته از ميانه راه راست، يعنى هر كه اطمينان پيدا نكند به آيات الهى به سبب تأمل و تفكر در آن و شك نمايد در آن و اقتراح غير آن نمايد، پس هر آينه طريق حق و راه راست را از دست داده و در وادى گمراهى و كوردلى افتاده، و البته چنين كسى سر انجام بدى خواهد داشت. پس آيات دلخواهى نخواهيد تا از راه راست گمراه نشويد و از مقصود دور نيفتيد.

تنبيه: آيه شريفه عام است نسبت به تمام مكلفين تا قيامت، كه هر كه تبديل كند ايمان به توحيد و نبوت و قرآن و معاد را كه سرمايه نجات ابدى است به كفر و انكار كه موجب شقاوت سرمدى است و تأمل در آيات الهيه و حقايق ربانيه ننمايد، هر آينه به سوء اختيار، خود را گمراه گردانيده و عذاب الهى را براى خويش فراهم نموده؛ پس انسان عاقل كه خير و سعادت را طالب باشد، البته ايمان و حق را اختيار نمايد نه كفر و باطل را.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَكُمْ كَما سُئِلَ مُوسى‌ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ (108)

ترجمه‌

بلكه ميخواهيد كه بپرسيد از پيغمبرتان همچنان كه پرسيده شد موسى از پيش و كسيكه مبادله نمايد كفر را با ايمان پس بتحقيق گم كرده است ميانه راهرا.

تفسير

ده نفر از يهود ميخواستند خدمت پيغمبر (ص) برسند و سؤالاتى نمايند كه آنحضرت را بكلفت اندازند و مجادله نمايند كه در محل خود ذكر خواهد شد و اين آيه در شأن آنها نازل شده كه مفادش آنست كه اى كفار قريش و يهود بلكه ميخواهيد خودسرانه سؤال كنيد از پيغمبرتان از آياتى با آنكه نميدانيد صلاح و فساد خودتان را در آن سؤال چنانچه سؤال نمودند از حضرت موسى پيشينيان شما كه گفتند ايمان نمى‌آوريم تا به بينيم خدا را آشكارا پس صاعقه بر آنها نازل شد و كسى كه بگيرد كفر را بدل از ايمان بعد از اظهار پيغمبر كه آنچه بيان شده است صلاح در سؤال از آن نيست يا بعد از آن كه سؤال نمود و اجابت شد و با اين وصف ايمان نياورد يا بعد از آنكه حجت تمام شد لجاج و عناد نمود پس بتحقيق گم كرده است وسط راه را كه ميرساند او را ببهشت و پيموده است راهى را كه مى‌كشاند او را بجهنم چون در اين قبيل موارد سؤال بيجا و مظهر كفر باطنى است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَم‌ تُرِيدُون‌َ أَن‌ تَسئَلُوا رَسُولَكُم‌ كَما سُئِل‌َ مُوسي‌ مِن‌ قَبل‌ُ وَ مَن‌ يَتَبَدَّل‌ِ الكُفرَ بِالإِيمان‌ِ فَقَد ضَل‌َّ سَواءَ السَّبِيل‌ِ (108)

(آيا ميخواهيد ‌از‌ پيغمبرتان‌ سؤال‌ كنيد مانند آنچه‌ ‌از‌ موسي‌ پيش‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ سؤال‌ شد، و كسي‌ ‌که‌ كفر ‌را‌ بدل‌ ايمان‌ بگيرد ‌پس‌ بتحقيق‌ راه‌ راست‌ ‌را‌ گم‌ كرده‌ ‌است‌.)

‌در‌ توضيح‌ مراد ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌از‌ تقديم‌ اموري‌ چند ناگزيريم‌:

امر اول‌: ‌در‌ باب‌ معجزه‌ رعايت‌ اموري‌ لازم‌ ‌است‌ (چنانچه‌ ‌در‌ كلم‌ الطيب‌ مجلد اول‌ صفحه‌ 249‌-‌ 251 ‌در‌ طي‌ دوازده‌ امر بيان‌ نموده‌ايم‌) و ‌از‌ ‌آن‌ جمله‌ اينست‌ ‌که‌ معجزه‌ امري‌ ‌است‌ ‌بر‌ خلاف‌ عادت‌ بشري‌ و قواعد طبيعي‌ و اصول‌ فني‌ و ‌از‌ اينجهت‌ بخارق‌ عادت‌ ‌از‌ ‌آن‌ تعبير ميشود و بمحالات‌ عقلي‌ مانند (اجتماع‌ نقيضين‌ و ارتفاع‌ نقيضين‌ و نحو اينها و رؤيت‌ حق‌ بچشم‌ ظاهري‌) تعلق‌ نميگيرد، زيرا محالات‌ عقلي‌ قابل‌ تحقق‌ وجود نيستند.

و فعلي‌ ‌است‌ ‌از‌ افعال‌ ‌خدا‌ ‌که‌ ‌بر‌ اثبات‌ نبوت‌ مدعي‌ نبوّت‌ صادق‌ بدست‌ ‌او‌ جاري‌ ميشود و لازم‌ نيست‌ ‌که‌ همه‌ جا و همه‌ وقت‌ قدرت‌ ‌بر‌ اتيان‌ معجزه‌ داشته‌ ‌باشد‌ بلكه‌ همين‌ اندازه‌ ‌که‌ حجت‌ ‌بر‌ مردم‌ تمام‌ شود و ‌بر‌ صدق‌ نبوت‌ ‌او‌ رسا ‌باشد‌ كافي‌ ‌است‌ ‌اگر‌ چه‌ يك‌ مرتبه‌ ‌باشد‌.

و خداوند حكيم‌ بمقتضاي‌ حكمت‌ و مصلحت‌ آنچه‌ صلاح‌ ‌است‌ و حقيقت‌ و حقانيت‌ دعوي‌ نبي‌ ‌را‌ اثبات‌ ميكند ‌در‌ ‌هر‌ زمان‌ بحسب‌ استعداد مردم‌ بدست‌ انبياء جاري‌ فرموده‌ و لازم‌ نيست‌ ‌که‌ مطابق‌ هواي‌ نفس‌ مردم‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌هر‌ كس‌ ‌هر‌ چه‌ بخواهد پيغمبر بياورد و مجلس‌ نبي‌ بتماشاخانه‌ مبدل‌ ‌شده‌ و ملعبه‌ مردم‌ گردد.

جلد 2 - صفحه 145

امر دوم‌‌-‌ قوم‌ موسي‌ و بني‌ اسرائيل‌ ‌از‌ حضرت‌ موسي‌ غالبا ‌اينکه‌ نحو امور ‌را‌ ‌که‌ ‌ يا ‌ محال‌ عقلي‌ بوده‌ ‌ يا ‌ مصلحت‌ ‌در‌ وقوع‌ ‌آنها‌ نبوده‌ تقاضا مينمودند چنان‌ ‌که‌ گفتند أَرِنَا اللّه‌َ جَهرَةً«1» و گفتند اجعَل‌ لَنا إِلهاً كَما لَهُم‌ آلِهَةٌ«2» و ‌ يا ‌ گفتند فَلَو لا أُلقِي‌َ عَلَيه‌ِ أَسوِرَةٌ مِن‌ ذَهَب‌ٍ أَو جاءَ مَعَه‌ُ المَلائِكَةُ مُقتَرِنِين‌َ«3» و امثال‌ اينها.

و بواسطه‌ همين‌ تقاضاهاي‌ بيجا و بهانه‌ جوييها و زير بار حق‌ نرفتن‌ دچار عذاب‌هاي‌ سخت‌ شدند.

امر سوم‌‌-‌ مشركين‌ قريش‌ و يهود زمان‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ نيز ‌از‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ بسا چنين‌ تقاضاهايي‌ ‌را‌ مي‌نمودند، چنانچه‌ ‌از‌ آيات‌ سوره‌ اسراء وَ قالُوا لَن‌ نُؤمِن‌َ لَك‌َ حَتّي‌ تَفجُرَ لَنا مِن‌َ الأَرض‌ِ يَنبُوعاً، أَو تَكُون‌َ لَك‌َ جَنَّةٌ مِن‌ نَخِيل‌ٍ وَ عِنَب‌ٍ فَتُفَجِّرَ الأَنهارَ خِلالَها تَفجِيراً، الآيات‌«4» و سوره‌ فرقان‌ لَو لا أُنزِل‌َ إِلَيه‌ِ مَلَك‌ٌ فَيَكُون‌َ مَعَه‌ُ نَذِيراً، أَو يُلقي‌ إِلَيه‌ِ كَنزٌ أَو تَكُون‌ُ لَه‌ُ جَنَّةٌ يَأكُل‌ُ مِنها الاية«5» و ‌غير‌ ‌آنها‌ استفاده‌ ميشود.

بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ملامت‌ و توبيخ‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌شده‌ ‌که‌ اينگونه‌ تقاضاهاي‌ بي‌مورد نكنند ‌که‌ مانند قوم‌ موسي‌ «ع‌» گرفتار عذاب‌هاي‌ سخت‌ و غضب‌ پروردگار شوند.

و ام‌ منفصله‌ و بمعني‌ بل‌ و همزه‌ استفهام‌ ‌است‌ ‌يعني‌ بل‌ أ تريدون‌، و سؤال‌ ‌در‌ اينجا بمعني‌ توقع‌ و تقاضاست‌ و رسولكم‌ مراد پيغمبر اسلام‌ ‌است‌.

وَ مَن‌ يَتَبَدَّل‌ِ الكُفرَ بِالإِيمان‌ِ ‌اينکه‌ قسمت‌ ‌از‌ ‌آيه‌ دلالت‌ دارد ‌بر‌ اينكه‌ ‌اينکه‌ نوع‌ توقعات‌ و تقاضاهاي‌ بيمورد موجب‌ كفر ‌است‌ چنانچه‌ يهود ‌بعد‌ ‌از‌ ايمان‌

1‌-‌ سوره‌ بقره‌ ‌آيه‌ 52

2‌-‌ سوره‌ الاعراف‌ ‌آيه‌ 134

3‌-‌ سوره‌ زخرف‌ ‌آيه‌ 53

4‌-‌ ‌آيه‌ 90‌-‌ 93

[.....]

5‌-‌ ‌آيه‌ 8

جلد 2 - صفحه 146

بموسي‌ كافر شدند و ‌اينکه‌ كفر كفر ضلالت‌ ‌است‌ ‌که‌ بواسطه‌ ‌آن‌ ‌از‌ جاده‌ مستقيم‌ حق‌ خارج‌ ميشوند.

فَقَد ضَل‌َّ سَواءَ السَّبِيل‌ِ ضل‌ّ گاهي‌ بوسيله‌ ‌عن‌ متعدي‌ ميشود مثل‌ ضل‌ّ ‌عن‌ الطريق‌ و گاهي‌ بدون‌ ‌آن‌، مانند ضل‌ الطريق‌ و سواء بمعني‌ وسط و ميانه‌ ‌است‌ و سواء سبيل‌ كنايه‌ ‌از‌ صراط مستقيم‌ ‌است‌ ‌که‌ حد وسط ‌در‌ جميع‌ امور ميباشد و دو طرف‌ ‌آن‌ ‌که‌ افراط و تفريط ‌است‌ ‌هر‌ دو موجب‌ ضلالت‌ و گمراهي‌ ‌است‌ و معني‌ ‌لم‌ يهتد ‌الي‌ الصراط المستقيم‌ ‌است‌ و ممكن‌ ‌است‌ سواء بمعني‌ ‌غير‌، و الف‌ و لام‌ السبيل‌ ‌براي‌ عهد، و مقصود سبيل‌ حق‌، و سواء السبيل‌ ظرف‌ ‌باشد‌ ‌يعني‌ ضل‌ ‌في‌ ‌غير‌ سبيل‌ الحق‌، ‌در‌ ‌غير‌ راه‌ حق‌ گم‌ ‌شده‌ ‌است‌، و ‌اينکه‌ وجه‌ بعيد ‌است‌ و ممكن‌ ‌است‌ ضل‌ بمعني‌ جار ‌عن‌ الطريق‌ ‌يعني‌ مال‌ و عدل‌ عنه‌، ‌باشد‌ ‌يعني‌ ‌اينکه‌ چنين‌ اشخاص‌ ‌از‌ راه‌ حق‌ بطرف‌ باطل‌ عدول‌ نموده‌اند و ‌اينکه‌ معني‌ بقرينه‌ جمله‌ قبل‌ ‌که‌ وَ مَن‌ يَتَبَدَّل‌ِ الكُفرَ بِالإِيمان‌ِ ‌باشد‌ انسب‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


اشاره

آیه 108

شأن نزول:

از ابن عباس نقل شده که: «وهب بن زید» و «رافع بن حرمله» نزد رسولخدا صلّی اللّه علیه و اله آمدند و گفتند: از سوی خدا نامه‌ای به عنوان ما بیاور تا آن را قرائت کنیم و سپس ایمان بیاوریم! و یا نهرهایی برای ما جاری فرما تا از تو پیروی کنیم! آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.

تفسیر:

بهانه‌های بی‌اساس- شاید پس از ماجرای تغییر قبله بود که جمعی از مسلمانان و مشرکان بر اثر وسوسه یهود، تقاضاهای بی‌مورد و نابجایی از پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله کردند.

خداوند بزرگ آنها را از چنین پرسشهایی نهی کرده می‌فرماید: «آیا شما می‌خواهید از پیامبرتان همان تقاضاهای نامعقول را بکنید که پیش از این از موسی کردند» و با این بهانه جوییها شانه از زیر بار ایمان خالی کنید (أَمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَکُمْ کَما سُئِلَ مُوسی مِنْ قَبْلُ).

و از آنجا که این کار، یک نوع مبادله «ایمان» با «کفر» است، در پایان آیه اضافه می‌کند: «کسی که کفر را به جای ایمان بپذیرد، از راه مستقیم گمراه شده است» (وَ مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإِیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ).

در واقع قرآن می‌خواهد به مردم هشدار دهد که اگر شما دنبال چنین تقاضاهای نامعقول بروید، بر سرتان همان خواهد آمد که بر سر قوم موسی آمد.

اشتباه نشود اسلام هرگز از پرسشهای علمی و سؤالات منطقی و همچنین تقاضای معجزه برای پی بردن به حقّانیّت دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله جلوگیری نمی‌کند چرا که راه درک و فهم و ایمان همینها است.

ج1، ص110

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌1، ص 111.
  3. در تفسير ابن ابى حاتم از طريق سعيد يا عكرمة از ابن عباس نقل گرديده و شخص سائل رافع بن حريملة و وهب بن زيد ذكر شده است و صاحب كشف الاسرار راجع به كتاب آسمانى چنين گويد كه از رسول خدا خواستند كه كتابى به زبان عبرانى به جاى زبان عربى بياورد.
  4. در تفسير كشف الاسرار سائل اين درخواست عبدالله بن امية المخزومى ذكر گرديده است.
  5. طبرى در تفسير جامع البيان چنين روايت كند كه مردى نزد رسول خدا صلى الله عليه و اله آمد و گفت يا رسول الله اى كاش كفاره هاى ما مانند كفاره هاى بنى‌اسرائيل مى بود. پيامبر فرمود: آنچه كه به شما بخشيده شده از بنى‌اسرائيل بهتر است زيرا نمازهاى پنجگانه روزانه و نيز نماز جمعه تا جمعه ديگر كفاره هاى شما خواهد بود سپس اين آيه نازل گرديد.
  6. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 26.

منابع